یک مسیر آرام و بی‌سر و صدای جنگلی؛ بدون هر گونه خانه مسکونی و یا مسیر منتهی به خیابان‌های شهری. یک ردیف از درختان بلوط با فاصله کم نسبت به یکدیگر جلوی نور آفتاب بعدازظهر را گرفته‌ و شرایطی مناسب در زیر سایه خود فراهم کرده‌اند. در این میان، یک آهوی ماده زیبا درون خاک نرم بو می‌کشد و به دنبال غذا می‌گردد. در کنار وی، بچه‌هایش قرار دارند که مضطرب و بی‌قرار به‌نظر می‌رسند.

The 2015 Road & Track Performance Car of the Year

 4 
یک جاده در این صحنه وجود دارد که به زحمت می‌توان گفت دو خطه است. شانه‌های راه، آن را دربر گرفته‌اند و شیب آن به صورتی است که در عرض چند «مایل»، ارتفاعش چند صد «فوت» افت می‌کند. به علت دورافتاده بودن، سطح چندان صافی هم ندارد. این جاده از میان جنگل عبور می‌کند و آن‌قدر طولانی است که اگر از ابتدای آن نگاه کنیم، انگار به آسمان منتهی می‌شود.

The 2015 Road & Track Performance Car of the Year
در این حال، پس از صدای جیغ ABS ها، یک M235i در وسط جاده ظاهر می‌شود که با آرامش خاصی در گوشه می‌ایستد. در پشت‌سر آن یک اتومبیل سفید‌رنگ دیگر را می‌بینیم که دارای نشان یک اسب کوچک در جلو پنجره است. چرخ‌های عقب این فست‌بک، قبل از اینکه به داخل جنگل منحرف شوند، اندکی بالای خاکریز جاده می‌ایستند.

سه آهویی که از قبل با ما همراه بوده‌اند، همچنان در صحنه حاضر هستند. در عین حال، چلنجر هل‌کت، برگ‌های ریخته شده در کناره جاده را به کناری می‌زند؛ یک سوپرشارژر پرمدعا که سکوت جنگل را بر هم می‌زند.

در همین حال، از دور صدای غرّش فراری ۴۵۸ اسپشیاله را می‌شنویم. سپس کم‌کم ظاهر این فراری را از نزدیک‌ می‌بینیم؛ جایی که LED های آن در گرد‌وغبار برخاسته از هل‌کت پیدا می‌شوند. با مانور ۴۵۸، آهوها به سمت درختان جنگل پناه می‌برند. ولی صدای موتور در میان درختان می‌پیچد و همه‌چیز را تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد.

The 2015 Road & Track Performance Car of the Year
قواعد بازی در اینجا بسیار ساده هستند؛ برای ورود به این بررسی، خودرو باید یک مدل جدید برای امسال بوده و یا اینکه تغییرات قابل‌توجهی در امکانات مدل جدید صورت گرفته باشد. به عنوان مثال، آلفا رومئو ۴C اولین بار است که می‌تواند در این مسابقه حضور یابد. همچنین به عنوان نمونه‌ای از خودروهایی که در مدل جدید، تغییرات قابل‌توجهی داشته‌اند می‌توان به وایپر SRT TA اشاره کرد که در آن از پکیج ارتقا یافته aero و همین‌طور بهینه‌سازی در موتور بهره گرفته شده است. خودروهایی که نتوانسته‌اند چنین معیارهایی را تأمین کنند، حتی اگر قهرمان سال قبل یعنی کوروت Z51 مدل ۲۰۱۴ بوده‌اند، باز هم به این رقابت راه پیدا نکرده‌اند.

The 2015 Road & Track Performance Car of the Year
۱۴ خودروی مختلف به این رقابت دعوت شده‌اند که بازه قیمت آنها از ۳۴۰۰۵ دلار برای فولکس‌واگن GTI تا ۳۳۶۱۲۰ دلار برای فراری ۴۵۸ اسپشیاله متفاوت است. هر کدام از این مدل‌ها می‌تواند رؤیای یک علاقه‌مند به خودرو باشد. هر کدام از آنها حداقل دارای یک ویژگی منحصر به فرد در میان بقیه است که آن را برای رانندگی هیجان‌انگیز می‌کند. ولی این موضوع به تنهایی نمی‌تواند موجب بردن عنوان «خودروهای شاهکار یا برجسته سال» یا PCOTY را نصیب آنها کند. برای برنده شدن در این رقابت، یک خودرو باید در تمامی سطوح به خوبی عمل کند.

مهم‌تر از همه، برنده PCOTY باید خودرویی باشد که با وجود ۱۳ مدل برجسته دیگر، بخواهید بار دیگر با آن رانندگی کنید؛ خودرویی که واقعاً آن را می‌خواهید و به این موضوع، اصلاً شک ندارید.

M235i bmw
تدارکات موجود برای این تست همه در یک جیپ گرند چروکی جمع‌آوری شده بودند. پس از شروع به حرکت، رقابت خودروها حالتی شبیه به مسابقات لمان به خود گرفت؛ جایی که همه می‌خواستند در یک مسیر کوهستانی هزار فوتی به طرف «کانت‌ول کلیفز» بدرخشند. جای تعجب نبود که M235i خواهان زیادی برای انجام این تست داشت. رابین وارنر، ادیتور بخش تست جاده در این رابطه می‌گوید:

کشش بسیار عالی، حتی در دور موتورهای پایین … این خودرو، یک ب‌ام‌و در ابعاد مناسب است و بسیار خوشحالم که چنین خودرویی وجود دارد.

این موضوع را در هنگام شام، افراد زیادی تصدیق می‌کردند. ب‌ام‌و در بین تپه‌ها کنترل فوق‌العاده‌ای داشت و ترمز‌ها بسیار خوب عمل می‌کردند. وقار و آرامش بیش از حدّی بر این خودرو حکمفرما بود؛ جانشینی مناسب برای ۱۳۵i ناهنجار. الکس کرستین، ادیتور وب‌سایت نیز همین موضوع را تصدیق می‌کند:

چسبندگی مکانیکی فوق‌العاده، بدون هیچ‌گونه دردسر …

بعدا از M235i به سراغ M3 می‌رویم. M3 یک خودروی آلمانی عضلانی همراه با عملکرد و کیفیت بالاست. قدرت این خودرو به نظر نامحدود می‌آید و تمام درختان اطرافش را درهم می‌پیچد. ولی آیا این خودرو واقعاً سریع است؟ جیسون کامیسیا، سردبیر، چنین نظری دارد:

این خودرو به صورت «تهوع‌آوری» سریع است. در همین حال، میزان کشش در آن عجیب است. کاهش گشتاور خروجی به اندازه ۲۰۳/۳ نیوتن‌متر واقعاً در اینجا معجزه کرده است.

ممکن است حق با جیسون باشد. چرا که وقتی پشت فرمان هستید و می‌خواهید پدال گاز را فشار را دهید، باید با احتیاط کامل آن را فشار دهید. یا شاید باید سیستم دستیار الکترونیکی ب‌ام‌و را به کار بیاندازید که انتخاب هوشمندانه‌تری است. دو یا سه نسل پیش، M3 ایده یک ۲۰۰۲tii مدرن کامل را کنار گذاشت و تصمیم گرفته به جای آن، بر قدرت و عملکرد در پیست تمرکز کند. اگر به چنین چیزی احتیاج دارید، در M3 همه چیز برای شما فراهم است.

Ford Mustang GT
در فورد موستانگ GT، موتور ۳۲ سوپاپ کایوت V8 شرایطی بسیار عالی مانند همیشه دارد؛ ولی در عین حال، وقتی پیچ‌های جاده شروع می‌شوند و سطح در زیر چرخ‌های موستانگ ناهموار می‌شود، این خودروی جدید، قابلیت و شخصیتی از خود نشان می‌دهد که قبلاً در گذشتگانش چنین چیزی ممکن نبوده است. سیستم استهلاک نیرو بسیار هوشمند است و به شاسی اجازه می‌دهد که به شکل دلخواه علاقه‌مندان به رانندگی حرکت کند و در همین حال، کنترل آن نیز از دست نرود. حس سیستم فرمان نیز نسبت به مدل‌های قبلی بسیار بهتر شده است و از ثبات‌قدم بیشتری برخوردار است. شرایطی مانند یک فرمان مخصوص «ب‌ام‌و»؛ چیزی که دیگر در محصولات ب‌ام‌و کمتر می‌بینید.

حتی ترمزهای موستانگ نیز یک حالت منطقی پیدا کرده‌اند و GT را بدون کوچکترین مشکلی در پدال ترمز، متوقف می‌کنند. تمام قطعات در اینجا خوب هستند و مجموعه آنها نیز بهتر عمل می‌کند. امّا فورد شاید نظر همه را تأمین نکرده است؛ جاش کاندون، ادیتور ارشد، گیربکس موستانگ را چنین تعریف می‌کند؛

بزرگ، جهنده و شبیه به گیربکس تراک.

همچنین لری وبستر، سرپرست ادیتورها، می‌گوید:

حسی شبیه به گیربکس مدل‌های قدیمی دارد.

در همین حال، وی تأکید می‌کنه این گفته، یک «شکایت» نیست.

Alfa Romeo 4C
پس از موستانگ، با ورود و یا بهتر بگوییم: افتادن به داخل آلفا رومئو ۴C، مشاهده می‌کنیم که حداقل یک مدل اسپورت با ابعاد متناسب در بازار وجود دارد. طراحی، وزن و سادگی آلفا در حدّی است که در همان لحظات اول عاشق این خودرو می‌شویم. این خودرو تنها مدلی در اینجاست که سیستم دستیار فرمان (power steering) ندارد؛ آیا همین برای متمایز شدن ۴C کافی نیست؟

جیسون کامیسیا در این زمینه کاملاً واضح سخن می‌گوید:

۴C تنها خودرویی در اینجاست که یک خودروی اسپورت است و برای نشان دادن این موضوع، چیزی را وانمود نمی‌کند. یک خودروی بی‌نهایت زیبا، با استخوان‌بندی ساده و سریع. حس پدال کلاج آن شاید یکی از بهترین انواع خود در میان مدل‌های اسپورت با موتور میانی در جهان باشد؛ از این لحاظ فاصله زیادی با فراری ۴۵۸ ندارد.

برای آزمایش این نظریه، آلفا را در کنار فراری ۴۵۸ اسپشیاله آزمایش کردیم. صحبت‌های جیسون چندان هم بی‌راه نبوده‌اند. آلفا خودرویی زیبا ساخته که واکنش بسیار خوبی نسبت به تصمیم‌های شما دارد.

Ferrari 458 Speciale
البته اینکه کسی بخواهد با فراری رقابت داشته باشد، نمی‌توان بر وی خرده گرفت. در فراری ۴۵۸ اسپشیاله، تمام ویژگی‌های عالی یک پیشرانه جاده‌ای جمع‌ شده‌اند. این تورنادوی ۵۹۷ اسب‌بخاری، رکوردار قدرت خروجی برای یک خودروی جاده‌ای با موتور تنفس طبیعی است. هیچ کسری از قدرت تولید آن توسط مواردی مانند وزن فلای‌ویل یا سیستم کاهش نویز هدر نمی‌رود. هنگام نشستن در اسپشیاله باید برای شرایطی مانند غرش کر کننده موتور و به لرزه افتادن تمام تاندون‌های بدنتان آماده باشید.

ولی شتاب در این خودرو فوق‌العاده است. در ادامه تست، یک مسیر خالی و مسطح پیدا کردیم که به یک شنزار منتهی می‌شد. راهی به ناکجا آباد، دشوار و لغزنده؛ بدون هیچ تابلوی راهنمایی برای مشخص کردن پیچ‌ها در نقطه کور تپه‌ها. با این حال، اسپشیاله به راحتی از پس این جاده پر پیچ و خم برمی‌آمد. صندلی راننده بر روی محور جلوی خودرو قرار دارد، جایی که حداکثر تجربه رانندگی وجود دارد. شاید پول زیادی را برای این فراری خرج کنید، ولی باورکنید ارزشش را دارد.

Chevrolet Camaro Z28
با بازگشت به نقطه شروع، به سراغ دوج چلنجر هل‌کت می‌رویم؛ خودرویی که الکس کریستین در مورد آن می‌گوید:

یک خودروی عضلانی کلاسیک واقعی

موضوعی که بسیاری نیز آن را تأیید می‌کنند. قدرت و ترمزهای هل‌کت تعجب و شگفتی زیادی را برانگیخته‌اند. در همین حال، وقتی از پیچ‌ها گذر می‌کنید و به یک مسیر مستقیم می‌رسید، هیچ‌چیز مانند هل‌کت یک علاقه‌مند به اتومبیل را راضی نمی‌کند. جیسون کامیسیا «به‌تلخی» می‌گوید:

سرعت دنده‌های آن مانند خیلی دیگر از خودروهای دیفرانسیل عقب ۶۰۰ اسبی است. به این معنا که شما ۰ تا ۱۰۰ را در دنده اول رد می‌کنید و در دنده دوم نیز به ۱۴۰ کیلومتر بر ساعت می‌رسید.

رانندگی با هل‌کت قبل از شورولت کامارو Z/28 باعث شد که کامارو اندکی ضعیف‌تر به نظر برسد. شاید یکی از نکته‌های عجیب سال ۲۰۱۴ این باشد که قدرت ۵۰۵ اسب‌بخار در یک خودرو، تعجب کسی را برنمی‌انگیزد. تست‌های گذشته کامارو نشان داده که این خودرو در پیست حرف زیادی برای گفتن دارد. ولی اینجا در میان تپه‌ها، ممکن است مدل‌های دیگری نیز بتوانند به آن برسند. با این حال، کامارو قدرت کنترل زیادی در جاده پر پیچ و خم از خود نشان می‌دهد و نباید آن را دست‌کم گرفت.

Lexus RC F
همچنین غیرامریکایی‌هایی که به فرمول قدرت بالا در خودروهایشان دست‌یافته‌اند، یعنی جگوار اف‌تایپ کوپه و لکسس RC F نیز می‌بایست به همین ترتیب مشتریان خود را جذب کنند. به سختی می‌توان از بین این دو یکی را انتخاب کرد. در لکسس، پیشرانه بسیار خوبی تدارک دیده شده و در همین حال، سیستم تعلیق سواری بسیار راحتی را فراهم می‌کند. همچنین چسبندگی زیادی را در پیچ‌ها شاهده هستیم. امّا برای برخی ممکن است مدل اف‌تایپ جذابیت بیشتری داشته باشد؛ قدرت زیاد و قابلیت کنترل در سرعت‌های بالا. مانند ای-تایپ‌های قدیمی، این مدل نیز بسیار سریع و بی‌قرار است. البته بیشتر از حد یک «جگوار» نباید از آن انتظار داشته باشید. ولی وقتی تخت‌گاز با R کوپه می‌رویم، کیفیت رانندگی بهتری را حداقل نسبت به مدل رودستر قبلی آن تجربه می‌کنیم.

خودروهای بعدی STI و GTI هستند. به مرور زمان از ابعاد و وزن مدل عضلانی ۳۰۵ اسب‌بخاری سوبارو کم شده و در همین حال، GTI نیز کیلوهای زیادی را کم کرده و به شکل نامحسوسی قدرت خود را نیز افزایش داده است. وقتی این دو را برای تست وارد مسیر پیست کردیم، انتظار می‌رفت که سدان، هاچ‌بک را پشت‌سر بگذارد و همین‌طور نیز شد. ولی این شرایط زیاد به طول نینجامید. رانندگی با سوبارو جذاب و پرهیجان باقی ماند. شاید STI با استانداردهای مدرن، یه خودروی سریع نباشد، ولی همچنان راضی‌کننده باقی می‌ماند.

VW GTI
در طرف دیگر، GTI را داشتیم که جیسون کامیسیا، یکی از بهترین توصیف‌ها را در مورد آن داشت:

در بین این گروه خودروها، این مدلی است که هر کدام از ما با پول خودمان آن را خواهیم خرید؛ بدون کمترین تأمل و نگرانی.

در حالی که برخی از مدل‌های حاضر در این رقابت تا ۹ برابر GTI قیمت دارند، ولی‌ فولکس‌واگن در هر گوشه از این مدل خود، از کیفیت طراحی داخلی گرفته تا هیجان رانندگی، شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. در هیچ خودروی دیگری در این گروه به اندازه GTI در یک پیچ ناشناخته با اطمینان حرکت نمی‌کنید.

Nissan GT-R Nismo
در نتیجه سه مدل دیگر باقی می‌مانند؛ سه که بر طبق برخی معیارها نمی‌توان آنها را سوپرماشین نامید. اولی نیسان GT-R نیسمو است. با اینکه تقریباً دو برابر نسخه اولیه R35 برای این مدل خاص می‌پردازید، ولی واقعاً ارزشش را ندارد. شما اصلاً نمی‌توانید با این خودرو به صورتی سراسیمه رفتار کنید. وقتی سرانجام از پیچ رد می‌کنید، پدال گاز را که تا آخر فشار می‌دهید، نیسان خودش محاسبات را انجام داده و بقیه موارد را در دست می‌گیرد.

وایپر برای خیلی‌ها یک خودروی معمولی جلوه می‌کند. مکس پرینس، مشاور ادیتور در این مورد می‌گوید:

هیچ‌چیز غیر از سرعت در این خودرو توجه من را جلب نکرد.

در همین حال، عملکرد وایپر در پیست و خیابان هنوز هم قابل‌احترام است و تأثیرگذاری خود را دارد.

Porsche GT3
امّا همه دوستدار نسل ۹۹۱ از پورشه GT3 هستند. سیستم انتقال قدرت اتوماتیک PDK در GT3 همیشه حالت دور موتور را حفظ می‌کند و هر بار که پدال گاز را فشار می‌دهید، برای اعمال قدرت بیشتر آماده است. سیستم ترمز پورشه نیز بسیار خوب عمل می‌کند و همین‌طور با چسبندگی زیاد و بدون هیچ‌ مشکلی از پیچ‌ها گذر می‌کند. با حس رانندگی بیشتر از GT-R، کار کمتر نسبت به وایپر و راحتی بهتر نسبت به فراری؛ این خودرو هیچ‌چیزی کم ندارد.

رأی‌گیری در مورد بهترین عملکرد شاید در حال حاضر کار درستی نباشد؛‌ چرا که باید تست‌هایی محدود مانند زمان یک دور مسابقه نیز برای آنها انجام شود. به این منظور یک پیست در میشیگان انتخاب شده است.

the-track
هوای پاییز هر چه که باشد، قابل‌پیش‌بینی نیست. در طول زمان تست، شرایط جوی بسیار ناپایداری در پیست مشاهده شده است. با این حال، خودرو توانستند زمان یک دور مسیر مسابقه خود را ثبت کنند. البته نتیجه، چیزی دور از انتظار نبود. فراری سریعترین بود و بعد از آن GT-R و GT3 قرار گرفتند.

ولی جایزه PCOTY تنها برای زمان در پیست نیست؛ چرا که یک اسپورت SCCA نیز می‌تواند سوپرماشین‌ها را پشت‌سر بگذارد. برای بررسی بیشتر پیست «موتاون مایل» را در پیش داریم که به ما نشان می‌دهد که این خودروها قابل‌کنترل و پایدار هستند و عابران پیاده را به مخاطره نمی‌اندازند (پیست موتاون مایل، یک پیست مسابقه مخصوص برای Road and Track می‌باشد).

Jaguar F-Type R Coupe
در اینجا آلفا بایستی می‌درخشید؛ زیرا سبک‌ترین خودرو در این تست بود و تایرهای کوچکی هم نداشت. ولی قسمت‌های مستقیم و کوچک مسیر، ضعف سیستم پیشرانه و انتقال قدرت ۴C را برملا می‌کرد. هنگام ظهر، ۴C کمترین محبوبیت را برای تست دوباره در پیست داشت.

امّا هل‌کت هم کم‌کم به کنار ۴C رفت. جایی که وبستر در مورد آن گفت:

احساس می‌کنم در یک شاسی‌بلند نشسته‌ام.

در مجموع رانندگی با هل‌کت زیاد دلچسب نبود. وقتی پدال گاز را برای سرعت گرفتن فشار می‌دهیم، برای ۵ ثانیه بعدی تنها یک سرنشین برای خودرو هستیم؛ انگار همه‌چیز پس از آن به صورت اتوماتیک انجام می‌شود.

Lexus RC F
یک تجربه مشابه، ولی با صندلی‌های بهتر و سیستم صوتی استریوی مارک لوینسون بایستی در لکسس RC F شاهد باشیم که متأسفانه چنین چیزی نبود. دلیل این موضوع وجود یک سیستم کنترل پایداری کامپیوتری که هیچ‌وقت از کار نمی‌افتاد و راننده را به حال خود نمی‌گذاشت. اینکه شیفت دنده در دور موتور نزدیک به خط قرمز صورت بگیرد نیز بسیار مشکل بود.

شاید جمع طرفداران لکسس برای رسیدن به عنوان بهترین پرفورمنس، از این خودرو قطع‌امید کرده باشند. ولی آیا جگوار توانسته انتظارات را برآورده کند؟ در مورد اف‌تایپ با گزاره‌های زیر مواجه می‌شویم:

خوب، متعادل و سرعت بدون‌دردسر.

حالت خاص یک خودروی اسپورت در این مدل مشاهده نشد. به عنوان یک خریدار، به دنبال چنین خودرویی نخواهم رفت.

پشت فرمان این خودرو می‌خواهید دیوانه‌وار رانندگی کنید.

یک موضوع دیگر در رابطه با جگوار این است که در پیچ‌ها مانند یک قایق موتوری عمل می‌کند؛ یعنی باید از قدرت موتور بکاهید. سیستم فرمان کُند عمل می‌کند و کاهش قدرت خودرو در میانه پیچ مطابق انتظار پیش نمی‌رود. مسلّم است که این خودرو حتی در تریم R یک خودروی مسابقه‌ای نیست.

Camaro Z/28
کامارو Z/28 خودرویی است که در پیست کاملاً خود را از خودرویی با قدرت بالای امریکایی و غیرامریکایی متمایز می‌کند. عرض مدل شورولت در اینجا چندان مهم نیست و در همین حال، شاسی آن نیز بسیار قابل‌اطمینان و استوار نشان می‌دهد.

Camaro Z/28
در همین حال، طرفداران موستانگ برای آزمایش خودرویشان در پیست اختصاصی بی‌تابی می‌کنند. اولین حرکت با موستانگ جدید، احساس اعتماد به نفس زیادی را در ما ایجاد می‌کند. حالتی بی‌نقص و کامل که در هیچ‌یک از مدل‌های قبلی موستانگ دیده نشده است.

Mustang GT Coupe Premium
شاید وایپر همیشه شخصیتی قابل‌احترام داشته باشد. نونیز، همکار ما در مورد این مدل می‌گوید:

این خودرو به نوعی یک میاتای بزرگ است.

هر دستور ورودی به این خودرو، با یک عمل دقیق همراه است. وایپر کاملاً شامل با شما صادق است. در حالت تخت‌گاز، وایپر قابل‌اطمینان‌ترین مدل‌های با موتورهای بزرگ در اینجاست. وقتی به این مدل سیستم زمان‌بندی سوپاپ‌ها هر چند به صورت خام و ناپخته اضافه شده، وایپر یاد گرفت که چگونه نفس بکشد. همین موضوع باعث شد تا نه‌تنها یک خودروی سریع شود، بلکه هیجان زیادی نیز داشته باشد.

Viper
امّا در همین حال، وایپر نمی‌تواند همه سلایق را برطرف کند:

در هر چیز دیگری می‌توانم سریعتر بروم.

در هر حال، وایپر نمی‌تواند این رقابت را برنده شود؛ چون به اندازه کافی در ما اعتماد به نفس ایجاد نمی‌کند.

GT-R از وایپر سریعتر است؛ ولی بر سرعت خروج از پیچ تکیه دارد. کامیسیا در این باره می‌گوید:

نیسمو، نمونه‌ای جذاب از ارتقای دینامیکی یک خودرو است. سازنده این خودرو، هر سال آن را بهتر و بهتر می‌کند.

GT-R احترام زیادی را برای خود ایجاد می‌کند، ولی در عین‌حال در کسب محبوبیت موفق نیست.

از طرف دیگر، پورشه GT3 بسیار محبوب است:

حالا حس یک ۹۱۱ را پیدا کرده است.

به حالت احمقانه‌ای، رانندگی با آن ساده است.

شاید GT3 به کسب عنوان نزدیک باشد. ولی از فراری ۴۵۸ اسپشیاله نمی‌توان به سادگی گذشت. کف آلومینیومی، پنل‌های صاف فیبرکربنی برای درها که به صورت دستی آماده شده‌اند، چراغ‌های شیفت فرمان؛ شما می‌توانید برای ۳۰ سال این خودرو را داشته باشید و برای یک لحظه از داشتن آن خسته نشوید.

Ferrari 458 Speciale
ولی در کنار GT3 یک خودروی رؤیایی چهار در برای اشخاص میان‌سال با رنگ آبی آشنایش را داریم. کسانی که STI را می‌خرند، اهمیتی برای افزایش سرعت که رقابت در آن هر ساله ارتقا می‌یابد، قائل نیستند. با این حال، رفتار دیفرانسیل تنظیم‌شونده سوبارو در پیچ ها بسیار لذت‌بخش است. STI یک خودروی در دسترس، هوشمند و همچنان دارای ظاهری مانند خودروهای مسابقه است.

برای بسیاری، GTI در سال گذشته برای کسب عنوان PCOTY در زیر سایه فورد فیستا ST ایستاد. فولکس واگن برای مدل جدید، قیمت را زیاد افزایش نداده، ولی در مقابل بهینه‌سازی‌های زیادی در خودروی خود انجام داده و سطح قدرت را نیز در آن بالا برده است؛ یک پرستیژ فوق‌العاده از این خودروساز آلمانی.

تنها خودرویی که در میان این جمع، در «موتاون مایل» ترس و وحشت را به همراه دارد، M3 است. می‌توان گفت که این مدل، یک نسخه آلمانی از کوروت است. کامیسیا در رابطه با آن می‌گوید:

کنترل این خودرو با این قدرتش شبیه به یک کابوس است.

شاید M235i در نقطه مقابل قرار داشته باشد:

به اندازه کافی شرارت ندارد.

البته این خودرو قدرتمند است، ولی درگیری و هیجان رانندگی ندارد.

M235i bmw
در همین حال، M235i به اندازه کافی سرعت دارد که بتوان با ترافیک هماهنگ شد و آنقدر شرایط راحتی در داخل کابین دارد که می‌توان با آن مسیر رفت و برگشت به خانه را رانندگی کرد. همین‌طور، امکانات زیادی در داخل آن فراهم شده است.

the-finalists
پس از دو روز متوالی و صدها دور پیمودن مسیر مسابقه، تصمیم‌گیری در مورد بهترین عملکرد چندان آسان نبوده است. ولی در نهایت با توجه به یک سری از مؤلفه‌ها، سه خودرو به صورت نهایی برای کسب این عنوان انتخاب شدند.

458-ferrari
امّا در همین حال، در اینجا بازنده واقعی نداریم. چرا که باختن در این رقابت به این معنی نیست که به عنوان مثال، مدل‌های مانند STI، هل‌کت و GT-R خودرهای بدی هستند. در نهایت تصمیم جمع بر این شد که فراری، پورشه و فورد نتوانسته‌اند فاصله‌ای معنادار برای کسبت عنوان PCOTY داشته باشند؛ ولی در عین‌حال، یک فاصله مشخص بین آنها و دیگر خودروهای گروه وجود دارد و آنها را از بقیه متمایز می‌کند.

458-ferrari
با فراری ۴۵۸ اسپشیاله شروع می‌کنیم. عنوان PCOTY نیازمند درگیری احساسی راننده است که اسپشیاله از این نظر بسیار خوب عمل می‌کند؛ به گونه‌ای که اصلاً از آن انتظار نمی‌رود. این مدل، سریعترین خودرویی بوده که در پیست موتاون مایل قدم گذاشته است و در جاده نیز، حالت آماده و با طراوتی دارد. با این حال، برای بسیاری از ما سر و صدای و خشونت بیش از حدّی دارد. اسپشیاله صاحبش را مجبور می‌کند تا در مرکز توجهات باشد. راندن آن در خیابان مانند پوشیدن یک کلاه خز رنگارنگ و عینک آفتابی «بوتسی کالینز» است.

mustang-gt-interior
همچنین فورد موستانگ GT کوپه پرمیوم به صورت انفرادی بررسی شده است. این خودروی نه‌تنها یکی از بهترین ۲+۲ های تاریخ خودروسازی امریکاست، بلکه رقیبی جدّی برای رقبای اروپایی محسوب می‌شود که ۲ تا ۳ برابر آن قیمت‌شان است. مانند برنده سال قبل، یعنی نسل هفتم کوروت، این خودرو نیز تعریفی دیگر از مقرون‌به‌صرفه بودن برای هزینه پرداختی خود ارائه داده است. همه خودروهای زیر ۵۰ هزار دلار از هم‌اکنون باید به فکر پاسخی مناسب برای فورد باشند.

mustang-gt-interior
در مقابل، مشکل موستانگ این است که بیشتر از این که برای پیست مسابقه مناسب باشد، برای رانندگی در جاده ساخته شده است. شاید بهتر باشد نزدیک به ۴۰۰ هزار دلار خرج کنید و مدل‌های فورد و فراری را با یکدیگر داشته باشید. در نتیجه، می‌توانید مطمئن باشید از قابلیت‌های متمایز هر دو مدل استفاده خواهید کرد. امّا در مورد پورشه GT3، شاید بیشتر کسانی که در تست حاضر بودند، اتفاق‌نظر داشتند که این مدل در پیست بهتر از فراری عمل می کند. همین‌طور وضعیت به مراتب بهتری نسبت به موستانگ به عنوان یک خودروی جاده‌ای دارد.

Porsche 911 GT3
وقتی در داخل کابین پورشه قرار می‌گیرید، شرایط به‌گونه‌ای است که می‌توانید تمام کشور را با آن گشته و هرگز احساس خستگی نکنید. در بین آپشن‌ها، یک سیستم صوتی با کیفیت بالا قرار دارد و همین‌طور از بین سه نوع صندلی می‌توانید به دلخواه انتخاب کنید. در همین‌حال، GT3 کیفیتی بسیار عالی در پیچیدن و ترمز‌گیری نشان می‌دهد.

Porsche 911 GT3
شاید دقیق‌ترین معیار از کیفیت پورشه را این‌گونه بتوان توضیح داد: در طول ۲ روز بررسی، نظاره‌گر ۱۴ راننده مختلف بودیم که با ۱۴ مدل خودروی متفاوت در پیست حرکت می‌کردند. از همه کسانی که در پشت GTI می‌نشستند، انتظار می‌رفت که بهترین عملکرد را از این خودرو داشته باشند؛‌ چیزی که در عمل نیز اتفاق افتاد. در همین حال، ایجاد بهترین عملکرد از مدلی مانند وایپر بسیار چالش‌برانگیز بود. ولی در این میان، تنها یک خودرو بود که راننده‌‌ی پشت‌فرمان برایش فرق نمی‌کرد و همیشه حداکثر عملکرد خود را در پیست ارائه می‌داد. فرقی نمی‌کرد که یک راننده خبره مسابقات در آن نشسته باشد یا یک راننده تازه‌کار که هنوز گواهینامه‌اش به دستش نرسیده؛ این خودرو همیشه، برای هر راننده‌ای، آماده به خدمت بود.

Porsche 911 GT3
این خودرو همان پورشه ۹۱۱ GT3 است که عنوان بهترین عملکرد را در بین خودروهای مدل ۲۰۱۵ به ‌خود اختصاص داده است.

Porsche 911 GT3
منبع: road and track